شهیــد سید غــلامــرضا جعفــری

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهیــد سید غــلامــرضا جعفــری

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهیــد سید غــلامــرضا جعفــری

آنچه ملاحضه می فرمائید در مورد شهید والا مقام سید غــلامــرضا جعفــری از شهدای دانش آموز شهرستان ساری می باشد که به همت اعضای جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران پژوهش و ارائه شده است . انشاءالله مورد قبول قرار گیرد.
نام پدر : سید مرتضی
تاریخ تولد : 1347/06/10
تاریخ شهادت : 1365/07/30
محل تولد : ساری
گلزار روستای جورجاده ساری
نحوه شهادت : بمباران هوایی
محل شهادت : هفت تپه
منتظر نظرات و پیشنهادات و اطلاعات شما هستیم.

بايگاني

وصیت نامه شهید سید غلامرضا جعفری

دوشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۴، ۰۸:۳۹ ق.ظ

با سلام بر پویندگان طریق بندگی و عبودیت و سالکان در راه معنویت و ملکوت و رهسپاران وادی شور و آگاهی و معرفت و چشم انتظاران بهار طاعت و عبادت و مشتاقان دعا و مناجات و آرزومندان لقاء و رحمت و وصلت و صاحبان قرب و کرامت و با سلام به منجی بشریت امام زمان(عج)و با سلام به روشنی آسمان و زمین، پیر جماران قلب تپنده امت و یار شهیدان و عاشقان طریق سرخ روح استوار شهیدان کربلای امام حسین(ع)، شهیدان ایران، شهیدان محل، مخلصان واقعی معشوق و محبوب، فتاحی، سلمانی، صالحی، علی پناه، جعفری، زارع، شهیدانی که هر یک چون شمعی می درخشیدند و رفتند.

چنین قفس نه سزای چو من خوش الحا نیست             روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم  

چرا از شهادت می ترسید مگر کودکی سراغ دارید که از پستان مادرش بترسد. « امام حسین (ع) »

ای خدای منان از هیچ ناکسی و هیچ نامردی کمک نمی خواهم و در برابر هر نامردی سر تعظیم فرو نمی آورم ما کوچک تر از آن هستیم که خویشتن را همچون قطره­ای از آب در دریا در مسیر راه است قرار دهیم زیرا ابلیس قوی است و ما ضعیف، پی تو ای آرام بخش قلب ها ما را از آن دیو سیاه که راه تو راهی پرثمر و شیرین است. خدایا من از تکه تکه شدن بدنم نمی ترسم من از ترکش خمپاره و گلوله هراسی ندارم من از این می ترسم که اسلام به خون محتاج است و بهترین جگر گوشه­مان را در این راه مقدس از دست می دهیم تا نهال انقلاب ما آبیاری و ریشه آن مستحکم شود و از این می ترسم که خدای نکرده در بستر بمیرم و فقط از همین ترس دارم که در راه خدا کشته نشوم.

اماما ! تو دریایی و ما حوضچه. تو نوری، تو روح و هادی و مرشدم در این راه طولانی است. اماما !هر چند که سعادت و لیاقت آن را نیافتم که صورت نازنینت را ببوسم و بهره و نصیبی برم ولی فرمانت را شنیدم و راهی جبهه های نور علیه ظلمت شدم. پروردگارا حاضرم روزی صد بار زنده شوم و بمیرم و امام ارجمند الگو مملکت اسلامی ما زنده باشد. اماما ! به فرمانت آنقدر در سنگر می مانم تا بر پیکرم گل مقاومت بروید. الهی این بدن مملوک توست، ملک توست، ملک توست ان شاء الله که عبد توست با آن هر چه می خواهی معامله کن اگر می خواهی آن را بسوزانی بسوزان، اگر می خواهی آن را تکه تکه کنی، تکه تکه کن. اگر می خواهی آن را بی سر کنی، چنین کن و اگر می خواهی این پیکرم را مانند مولایم اباعبدالله لگدمال ستوران کنی چنین کن و اگر می خواهی مانند عباس عموی تشنگان حسین، بدنم را بی دست و پا کنی چنین کن و اگر می خواهی ...

ولی از تو می خواهم، از تو تقاضای عاجزانه دارم تو را به بدن بی سر حسین بن علی (ع) تو را به عزت زهرای مرضیه با این بدن عاصی و گناهکار قهر مکن. چرا که اگر بدانم تو از عذابم لذت می بری بسم الله. اگر بدانم تو با دیدن بدن سوخته­ام شادان می شوی بسم الله. اگر بدانم تو با بدن بی سرم خرسند می شوی بسم الله.

در مقتل سوزناک کربلا خواندم که گلوی علی اصغر را تیرهای حرمله سوراخ سوراخ کرد و در کربلای دزفول دیدم که گلوی کوچک خواهرم را موشک های نه متری با خود برد. در مقتل کربلا نوشته بود که زینب را به اسیری می برند و ... . در کربلای بستان دیدم مادرم به پیری رفت بر خواهرانم عمل های غیر انسانی و حیوانی انجام دادند و پدر پیرم را برهنه پای از شن زارهای گرم و سوزان هویزه تابنده، پیاده می برند، و چه ها که نکردند.

برادران ! این دنیا دنیای فانی است، نه دنیای باقی. دنیای زودگذر و موقت است پس سعی نکنیم که با این دنیا انس بگیریم و هواهای نفس بر شما غلبه نماید و روزی متوجه شوید که دیگر وقت گذشته باشد. دعا و استغفار را از یاد نبرید. زیرا تسکین دهنده دردها و سلاح مؤمن است « الدعا سلاح المؤمن » و همچنین تیر دعا از تیر نیزه تیزتر است و به هوش باشید که شهیدان ناظراعمال شما هستند. به هوش باشید که دیدار ما روز محشر است پس با خونم پیام بیداری به شما می دهم با خونم بانگ بر سرتان می زنم که از خواب غفلت بیدار شوید.

دلم می خواهد در آخرین دم این نوای دل انگیز را بخوانم و امیدوارم روح ماهش را ببینم ( حسین جان، حسین جان، حسین جان)

و آنگاه مرا در گلستان شهدا در کنار شهید زاهد، برادر بزرگوارم مظلوم تشنه لب سید حسن جعفری دفن نمایید و شب های جمعه مرا از یاد مبرید و بر قبرم کلام قرآن را زمزمه کنید و در شب اول سعی کنید مرا تنها نگذارید چون من از فشار قبر سخت در عذابم.   

فرازی از دست نوشته های شهید سید غلامرضا جعفری

بسیج مدرسه عشق و جانبازی در راه خداست و بسیجی به عنوان یک ایثارگر، یک اخلاقی و یک فداکار و مصداق آیه « ان الذین امنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله » می باشد. جبهه رفتن کار هر شخص نیست و خداوند این توفیق را به مؤمنان خاص خود عطا کرده است. رفتن به جبهه و ایثارگری با همه مشکلات و شدائد زیاد و با عاشقان بودن خود صفایی دیگر است. سنگر تنها خانه­ای است که اجاره­اش خون می باشد.


۹۴/۰۹/۳۰ موافقين ۰ مخالفين ۰
میثم میثم

نظرات  (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی